شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام دوستان

ساعت ویکتوریا
+ [وبلاگ] خون بها
در انتظار آفتاب
ديروز 2:35 عصر
@};-
بعدی همه 18 نظر قبلی
يچ کدوم رو به نحو صحيح اداره نکرديم اين دو ملزم و ملازم يکديگرند اما دليل مدبر هم رو درست پيدا نکردند دليلش درست اما مدبرش آدم کار بلدي در راس انتخاب و کارش نبود
سلام عالي بود خوشحال ميشم از وبلاگ من هم ديدن کنيد و نظرتون رو بفرماييد@};-
+ [تلگرام] شايد اين قصه مرا بعد تو ديوانه کند که قرار است کسي موي تورا شانه کند... 'متين شريفي'
چقدر زيبا جقدر لطيف.ولي من دعا ميکنم خدا کچلت کنه ک ديگه کسي غير من شانه ات نکنه
رز يخ زده
{a h=haftasman}# هفت آسمان{/a} :-|
همه 5 نظر
*سحربانو*
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} ممنون روز شما هم مبارک بانو :)
{a h=jadekhatereha}سحربانو{/a} سپاس ..:)
+ [تلگرام] دل تو با دل من کي به تفاهم برسد...؟ همدلي شرط وصال است... مبادا بروي... #علي_قيصري
تفاهم! بام!! شيبدار!!!
يک زماني اينجا براي خودتون برو بيايي داشتيدا
+ هرکجا هستم باشم... آسمان مال من است... پنجره، فکر، هوا ،عشق، زمين، مال من است.... و تــــو...
زائر....
به به...چه شاعرانه...بخصوص قطعه آخرش!!!!!
نظرت توهين بود...متاسفم مجبور شدم پاكش كنم...
بعدی همه 2541 نظر قبلی
لايکاش به کنار.. نظرات رو داشته باش 2550 تاا:D
*سحربانو*
: دي
+ امان از خاطرات... خاطرات... خاطرات...
*سحربانو*
نزديک به 15 سال گذشته از اولين حضورم در پارسي بلاگ
رضا صفري
سرتون سلامت
خوش اومديد ... سوت و کور ... يه روزي چه روزگاراني داشت اينجا
همابانو
يادش بخير=) يادِ همه ي اون روزها بخير....
+ [وبلاگ] فراواني عشق
به چه کار آيد جز حسرت دل از پي دوست من شکيبايي را در زندگي برگزيدم و افسوس جدل با دل خود مهمان ويژه اين بازي بود خاطري دارم پر از زرق و برق زيباي اخوت و مروت اما چه سود در اينجا هم دلي و همسفري با هم متقارن نبود هرکي به سوي تقدير جفا مي کرد يار سوگل خويش را نجوا مي کرد يادم ايد آن روز شيرين سرکش از آن ديار آشنا و قديم حال گذشته از همه احوالم آن دل زمهرير و خوش خط و خالم کو
+ من غزل بودم، رهايم کرد دستي ناتمام شاه شطرنجي که تا آخر همان سرباز ماند . از بهاي عشق پرسيدم، نوشتي: آه و اشک پاسخت امّا ميان هاله‌اي از راز ماند . محمّد عابديني #به_وقت_شعر
دلم رازي نالان و غمگين سر داده بود. لاجرم بر ماندن يا رفتني غريب سخن مي گفت همي. يار خوش زبان من اما داغ يار بر بالين ديده بود. زمهرير عاشق شد در پي تقدير و صحراي احمر مدني در خفا بايد مي بود. حال من حال غريبي ست اين روزا هم در ماندن هم در رفتن مخير گشته بود دلم تنگ مي‌شود براي آن يار جاني ندا آمد که حيدر با تو پيمان بسته بود مي روي اي خوش روان هجرت بنماي اما يار بايد بايد ني تمود
+ عمريست عاشقت شده اين مرد بي قرار اين مرد زخم خورده ي شيداي سوخته #تک_بيت #خط_خودکاري محمّد عابديني
به به چه خط خوشي داريد :-o @};-
{a h=Shahid1tabaar}زندگينامه شهدا{/a} ممنونم
به به چه مجنون عاقلي باشد تا بعد اين از اين جنس مجنون ها هرچند لواشک ترش يک چيز ديگه است چش و کور مي کنه دل و روشن
+ مي دوني خشک بري خيس برگردي يعني چي؟ #سفير_انگليس
يني سفير انگليس:D
#مرگ_بر_انگليس
بعدی همه 9 نظر قبلی
مرگ بر انگليس
نه ميشه مي گيد يا بگيد هرکدوم روشن تر و سليستر ممنون تر

التيام

+ آيا تاکنون فکر کرده ايد چرا لاشخورها پرندگاني کچل هستند؟
التيام
لاشخورها پرندگاني هستند که از لاشه يعني جسد حيوانات مرده تغذيه مي کنند و حتي برخي از اين لاشه ها ممکن است گنديده باشد. وقتي لاشه چند روز مي ماند بعلت فساد از ميکروب پوشيده مي شود. اگر سر لاشخور مو يا پر داشت هنگامي که با منقار خود از گوشت لاشه تغذيه مي کرد، ميکروبها وارد موهايش مي شدند و همان جا رشد مي کردند. اما بي موئي سر لاشخور باعث مي شود که کله اين حيوان در معرض تابش مستقيم آفتاب قرار گيرد
التيام
و در نتيجه ميکروبها روي سرش از بين بروند. عجب سيستم دفاعي عجيبي!!
بعدی همه 17 نظر قبلی
غرور چه بد
راستي يک سوال لاشخورها حيواناتي نجيب اند يا لاشه جمع کناني زحمتکش در جامعه وحوش که جامعه را از لوث لاشه هاي گنديده ضد عفوني مي کنند؟و اينکه حيواني با چنين ارزشمندي خداوند چهره اي به شدت لاشخوري به ايشان عطا کرده و نامي مثل دکتر يا مهندس برايش نگذاشته اند قبول داريد در عين اينکه گنده‌اي ما را جمع مي کنند بي معرفتي ها و کم توجهي ها و کم گرفته شدنهاي بيشماري را هم از سر مي گذرانند؟
+ امام باقر (عليه‌السّلام) فرمود: صبر دو صورت است: صبر بر بلا که خوب و نيکو است ولي بهترين اين دو صبر دوري از حرام است.
ديگه صبرمون به سررسيد حاج آقا:)
به نظرم صبر اول گفتيد ولي دومي نگفته گفتيد شيرين شيرين تر است بي آنکه بگيد فرهاد چند مرده با پدر يا بي پدر حلاج ميشد يا نه رو خط گرفتيد اگر درست نمي گم درستش را بگوييد متشکر تر بهتر است
+ در #راهپيمايي دشمنان خارجي و در #انتخابات دشمنان داخلي را از مرزهاي #انقلاب دور خواهيم کرد إن‌شاء‌الله. و آن‌روز يقيناً خواهد آمد که اين پاهاي گام‌برداشته در مسير راهپيمايي و اين دست‌هاي قلم‌زده در برگه‌هاي رأي در عرصه محاسبه الهي به فريادمان مي‌رسند.
مهم اين است که با دست بنويسي با سر برداري با دل جذب کني با جان دفاع کني و هر دو را باغيرت ابدي کني اگر در اين راه به او سپاري با جان امضا اش کني با آبرو هضم اش کني بي پروا به آستان حيدري اش دل بدهي جانت را تسليم باورت کني اين باور را به زينت عشق ابدي کني اين مي‌شود معامله قرن مکتب حيدري که ميعادگاه و نتيجه اش در صحراي احمر به علمداري حيدرثاني و به غيرت ذوليميني و يسارايي حيدريون نماد ملي ما ميشود
+ از دست خودم شکسته شد بال خودم عمريست شدم اسيرِ چنگال خودم من گم شده ام، نيست کسي دنبالم بايد بروم خودم به دنبال خودم محمّد عابديني
دنبال که مي روي آنجا که تو مي‌روي صحراي ميعادگاه است چه با خود ببري چه بي من درروي يا گرم به ايمان دل و جان ات از او شنوي او حر سپاه است خودکامه را به تدبير خويش به لطف ولي حي خويش و توبه خود به درگاه خداي خود کند رفعت را ممکن هرچند پاياني بر مکتب و معرفت حيدري مشغول و مشکوک به زمان و مکان نيست
+ چوپان بيچاره خودش را كشت كه آن بز چالاك از آن جوي آب بپرد نشد كه نشد...! او مي‌دانست پريدن اين بز از جوي آب همان و پريدن يك گله گوسفند و بز به دنبال آن همان... عرض جوي آب قدري نبود كه حيواني چون بز نتواند از آن بگذرد ... نه چوبي كه بر تن و بدنش مي‌زد سودي بخشيد و نه فريادهاي چوپان بخت برگشته.
پيرمرد دنيا ديده‌اي از آن جا مي‌گذشت وقتي ماجرا را ديد پيش آمد و گفت من چاره كار را مي‌دانم. آنگاه چوب دستي خود را در جوي آب فرو برد و آب زلال جوي را گل آلود كرد. بز به محض آنكه آب جوي را ديد از سر آن پريد و در پي او تمام گله پريد. چوپان مات و مبهوت ماند. اين چه كاري بود و چه تأثيري داشت؟
پيرمرد كه آثار بهت و حيرت را در چهره چوپان جوان مي‌ديد گفت : تعجبي ندارد تا خودش را در جوي آب مي‌ديد حاضر نبود پا روي خويش بگذارد ، آب را كه گل كردم ديگر خودش را نديد و از جوي پريد.
بعدی همه 9 نظر قبلی
زائر....
احسنت...
زيبا بود اما از. کدام جوب و بسوي چه هدفي پريد؟؟آخر حيوان بيچاره اگر نمي دانست آن سوي جو به چه انتظار او مي کشند ؟و مقصد و مسير به کجاست؟و او به چه و کدامين سو بايد خيز بردارد و اينکه صرف گل‌آلود کردن جوي بي آنکه از هدف و انتظاري که در آن سوي جوب ا را مي کشد وقتي مسير و هدف و دليل پرش از جوب مجهول است و ...چه انتظاري که از نداشته و نادانسته ها از مسيري که تا امروز فقط شکست را به چهره اش آشنا داشته
ساعت ویکتوریا
دكتر سعيد دژپسند
رتبه 0
0 برگزیده
75 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آبان ماه
vertical_align_top